سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه دوستی اش خدایی نباشد، از او بپرهیز، که دوستی اش پلید است و مصاحبت با او شوم . [امام علی علیه السلام]
شهریور 86 - اس ام اس سرکاری و جوک
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • اگه یه روزیه پروانه اومد رو شونه هات نشست

    ردش نکن بره

    چون من آدرس بهترین گل دنیا روبهش دادم

     



    جمعه 86/6/23
    نظرات دیگران: نظر

    الهی من خورشید بشم تو ماه

    که تا قیامت ریختتو نبینم

     



    پنج شنبه 86/6/22
    نظرات دیگران: نظر

    سلام عزیزم

    می دونی چه بلایی سرم اومده؟

     پلیس منو به جرم "زشت ترین" شهروند ایرانی گرفته

    جون هر کی که دوست داری بیا و بهشون نشون بده که دارن اشتباه می کنن

     



    پنج شنبه 86/6/22
    نظرات دیگران: نظر

    روی برگ نوشتم دوستت دارم

    ولی تو مثل یه بز خوردیش

     



    چهارشنبه 86/6/21
    نظرات دیگران: نظر

    خیلی وقته که میخوام یه چیزی بهت بگم ولی تاحالا روم نشده

    گفتنش برام خیلی سخته

    د

    د

    دو

    دوس

    دوسه لیتر بنزین دارین به من بدی؟

     



    سه شنبه 86/6/20
    نظرات دیگران: نظر

    سلام سلامتی میاره

    سلامتی نشاط میاره

    نشاط شادی میاره

    شادی زندگی میاره

    زندگی زن میاره

    زن بچه میاره

    بچه دردسر میاره

    دردسر بدبختی میاره

    اصلاً سلام نکن سنگین تری

     



    شنبه 86/6/17
    نظرات دیگران: نظر

    یه توپ دارم قلقلیه

    موهای سرم فرفریه

    پیام جدید نداشتم

    سرت کلاه گذاشتم

     

    جمعه 86/6/16
    نظرات دیگران: نظر

    یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از کار برمیگشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود.

    اون زن برای او دست تکان داد تا متوقف شود.

    اسمیت پیاده شد و خودشو معرفی کرد و گفت من اومدم کمکتون کنم.

    زن گفت صدها ماشین از جلوی من رد شدند ولی کسی نایستاد، این واقعا لطف شماست.

    وقتی که او لاستیک رو عوض کرد و درب صندوق عقب رو بست و آماده رفتن شد، زن پرسید:" من چقدر باید بپردازم؟" و او به زن چنین گفت: " شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام. و روزی یکنفر هم به من کمک کرد، همونطور که من به شما کمک کردم. اگر تو واقعا می خواهی که بدهیت رو به من بپردازی، باید این کار رو بکنی. نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!"

    چند مایل جلوتر زن، کافه ی کوچکی رو دید و رفت تو تا چیزی بخوره و بعد راهشو ادامه بده ولی نتونست بی توجه از لبخند شیرین زن پیشخدمتی بگذره که می بایست هشت ماهه باردار باشه و از خستگی روی پا بند نبود.

    او داستان زندگی پیشخدمت رو نمی دانست، و احتمالا هیچ گاه هم نخواهد فهمید.

    وقتی که پیشخدمت رفت تا بقیه صد دلار شو بیاره، زن از در بیرون رفته بود، درحالیکه بر روی دستمال سفره یادداشتی رو باقی گذاشته بود. وقتی پیشخدمت نوشته زن رو می خوند اشک در چشمانش جمع شده بود. در یادداشت چنین نوشته بود: "شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام. و روزی یکنفر هم به من کمک کرد، همونطور که من به شما کمک کردم. اگر تو واقعا می خواهی که بدهیت رو به من بپردازی، باید این کار رو بکنی. نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!".

    همان شب وقتی زن پیشخدمت از سرکار به خونه رفت در حالیکه به اون پول و یادداشت زن فکر میکرد به شوهرش گفت : "دوستت دارم اسمیت، همه چیز داره درست میشه."

    بیایید هر کدام از ما زنجیر عشقی بسازیم که تا بی نهایت ادامه داشته باشد.

     



    جمعه 86/6/16
    نظرات دیگران: نظر

    طرز نگاهت

    اون صورت ماهت

    چشمای نازت

    .

    منو یاد گدای سر کوچه میندازه!

     



    جمعه 86/6/16
    نظرات دیگران: نظر

    خداوند به فرشتگان عقل داد بدون شهوت

    حیوانات را شهوت داد بدون عقل

    و انسان را شهوت داد با عقل

    هر انسانی عقلش به شهوتش غلبه کند بهتر از فرشتگان است

    هر انسانی شهوتش بر عقلش غلبه کند بدتر از حیوانات است

     



    پنج شنبه 86/6/15
    نظرات دیگران: نظر

    <      1   2   3   4   5      >


    لینک باکس

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 31
    بازدید دیروز: 33
    کل بازدید :376941

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<

    >>فهرست موضوعی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    شهریور 86 - اس ام اس سرکاری و جوک

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<